جدول جو
جدول جو

معنی آش خانه - جستجوی لغت در جدول جو

آش خانه
آشپزخانه، مطبخ
تصویری از آش خانه
تصویر آش خانه
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آی خانم
تصویر آی خانم
(دخترانه)
ماه بانو
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شب خانه
تصویر شب خانه
خانه ای که شب ها درویشان در آن به سر می برند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غم خانه
تصویر غم خانه
خانۀ غم، جایی که در آن غم و غصه بسیار باشد، غمکده، ماتمکده، کنایه از دنیا، کنایه از دل پرغم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آشپزخانه
تصویر آشپزخانه
اتاقی که در آن اجاق یا فر برای پختن غذا درست کرده باشند، جای غذا پختن، مطبخ، آش خانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چشم خانه
تصویر چشم خانه
خانۀ چشم، کاسۀ چشم، حفرهای که چشم در آن جا دارد، چشمدان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از هم خانه
تصویر هم خانه
کسی که با دیگری در یک خانه زندگانی کند، هم آشیانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خم خانه
تصویر خم خانه
خانه یا سردابی که خم های شراب را در آنجا می گذارند، جایی که شراب می اندازند، کنایه از میکده، میخانه، در تصوف عالم تجلیات که در قلب است، عالم غلبۀ عشق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آب خانه
تصویر آب خانه
وضوخانه، مستراح
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از آتش خانه
تصویر آتش خانه
کوره، جای روشن کردن آتش، آن قسمت از ماشین یا کارخانه که مواد سوختنی در آن ریخته می شود و آتش می گیرد، آتشکده، اسلحه خانه
فرهنگ فارسی عمید
(نَ / نِ)
آسکده. سرآسیا. آسیاخانه. آسیاکده. مطحن. مرحی. محل آسیا
لغت نامه دهخدا
(شَ / شِ نَ / نِ)
عمارتی که دارای شش درگاه باشد. (ناظم الاطباء) ، خیمۀ گرد را گویندو آن را گنبدی نیز نامند. معرب آن شش خانج است. (فرهنگ جهانگیری) (برهان). رجوع به شش طاق و شش خان شود.
- شش خانه تفنگ، تفنگ خان دار و شمخال. (ناظم الاطباء).
، کنایه از عالم است:
مشتری بر طالع ایام تو موقوف کرد
هر سعادت کاندرین شش خانه اسطرلاب یافت.
سراج سکزی (از آنندراج).
، (اصطلاح موسیقی) نوعی از ساز. (ناظم الاطباء). پرده. (فرهنگ جهانگیری)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ)
مطبخ. آشپزخانه. تنورخانه. باورچی خانه، رستوران
لغت نامه دهخدا
(نَ)
نام محلی در راه بجنورد بگنبدقابوس میان دربند و قره مصلی در 355430گزی مشهد
لغت نامه دهخدا
(تَ نَ / نِ)
معبد آتش پرستان. آتشکده. آتشگاه. بیت النار. بیت النیران: و این آتشخانه را که داریم و خورشید را که داریم نه بدان داریم که گوئیم این را پرستیم اما بجایگاه آن داریم که شما محراب دارید. (تاریخ سیستان) ، مجموع سلاح آتشین از توپ و تفنگ و نظائر آن در فوجی از سپاهی، آتش خانه سماور و کشتی و راه آهن، قسمتی که آتش در آن است. و آتش خانه تفنگ، درون لولۀ آن است
لغت نامه دهخدا
تصویری از پشه خانه
تصویر پشه خانه
پشه بند، پشه دار نارون پشه غال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قوش خانه
تصویر قوش خانه
باشخانه بازخانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غم خانه
تصویر غم خانه
سوکخانه اندوهکده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آس خانه
تصویر آس خانه
سر آسیا، آسیا خانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شش خانه
تصویر شش خانه
خیمه مدور چادر گرد، پرده سرا پرده
فرهنگ لغت هوشیار
پیشگاه خانه صدراطاقصدر بیت رواق مقابل پس خانه، ایوانی که در مرتبه دوم باشد، بار و چادر و اسباب سفر شاهان و بزرگان که از پیش برند: درتوجه خراسان اهتمام نمود (شاه عباس اول) و در ساعت سعد از مقر سلطنت عظمی پیشخانه همایون بیرون زدند
فرهنگ لغت هوشیار
داخل و اندرون سرای پشت خانه، بنه و اسباب شاهی یا امیری که از پس آرند مقابل پیشخانه
فرهنگ لغت هوشیار
خانه ای که از نی بوریا سازند خانه ای که بر در و پنجره آن خاز شتر بندند و آب بر آن پاشند تا نسیم خنک بدرون آید
فرهنگ لغت هوشیار
اطاقی که تشت وآفتابه درآن گذارند، اطاق خواب، جامه خواب از توشک و لحاف و نهالی و مانندآن، مبرز مستراح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چشمخانه
تصویر چشمخانه
خانه چشم حفره ای که چشم در آن جا دارد کاسه چشم
فرهنگ لغت هوشیار
آنجا که طعام پزند مطبخ آشخانه. یا لوازم آشپزخانه. آنچه که در مطبخ بکار رود از ظروف و غیره
فرهنگ لغت هوشیار
جای روشن کردن آتش، کوره، قسمتی از سماور کشتی راه آهن که آتش در آنست، آتشکده آتشگاه، لوله تفنگ، مجموع سلاحهای آتشین از توپ و تفنگ و مانند آنها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آب خانه
تصویر آب خانه
مستراح
فرهنگ لغت هوشیار
در بار پادشاهی سرای سلطنتی، دار الحکومه استانداری، جایی که آدمی در آن سکنی کند منزل، دولت دربخانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آشخانه
تصویر آشخانه
مطبخ، آشپزخانه، تنور
فرهنگ لغت هوشیار
دو یا چند تن که در یک خانه سکونت دارند (نسبت بهم) : کی بود جای ملک در خانه صورت پرست رو چو صورت محو کردی با ملک همخانه باش، (سعدی)، شوهر ، زن زوجه، یار رفیق. یا هم خانه (همخانهء) مسیح. آفتاب (زیرا بعقیده قدما آفتاب در آسمان چهارم است که مقر عیسی باشد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شش خانه
تصویر شش خانه
خیمه، پرده، خیمه مدور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آب خانه
تصویر آب خانه
مستراح، مبرز، مبال
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آشخانه
تصویر آشخانه
((نِ))
آشپزخانه، مطبخ
فرهنگ فارسی معین
آتشدان سماور، محلی برای خشک کردن برگهای توتون، گلخن حمام
فرهنگ گویش مازندرانی